Free As in Freedom

Tuesday, March 28, 2006

بدون شرح


بعد میگید چرا فرهاد مهراد رو در پاریس دفن کردند

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 9:44 AM | ارسال نظر

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 8:55 AM | ارسال نظر

Tuesday, March 21, 2006

دعا


آمین

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 1:38 PM | ارسال نظر

Monday, March 20, 2006

نوروز٬ دکتر علی شریعتی

در اسفند سال 46 دانشجویان تاریخ به عنوان سفرعلمی به عراق رفتند و من نیز ابتدا عازم بودم اما در آخرین لحظات ناگهان " قسمت " نشد . چون نوروز را در سفر بودند و آنجا جشن می گرفتند این نوشته را به در خواست همکارات گرامی بر سر راه نوشتم تا در آن اجتماع بخوانند. و اینک به یاد آن " حادثه " سخن تازهاز نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست . مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده " عقل " تکرار را نمی پسندد: اما " احساس " تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند استو طبیعت را از تکرار ساخته اند : جامعه با تکرار نیرومند می شود احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو "هست" که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا بک جشن تحمیلی سیاسی نیست جشن جهان است و روز شادمانی زمین آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر " آغاز" جشن های دیگران غالبا" انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها و پشت درهای بسته جمع می کند: کافه ها، کاباره ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه ها ... در فضایی گرم از نفت ، روشن از چراغ ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران ، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از " بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده پاک و ... " نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت هر سال اسن فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می برد، با یادآوری و وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای جوان تر و درخشان تر دارد، چه نوروز را ه سومی است که جنگ دیرینه ای را که از روزگار لاءوتز و کنفسیوس تا زمان روسو و لتر درگیر است به آشتی می کشاند. نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر و تحول گسیختن و زایل شدن: در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر ، و همیشه پایدار تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در برابر ارابه بی رحم زمان – که بر همه چیز می گذرد و له می کند و می رود هر پایه ای را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد از زوال مصون دارد؟ هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است، اما زمان این تیع بی رحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگانمان آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند دره هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان آشنا می سازند. در چهره مقدس این سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنارخویش و در " خود خویش" احساس می کنیم حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که در ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می خورد، رژه می رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند. تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می گفت: " اباتیمار : اندکی شادی باید " نوروز در این سال ها و در همه سال های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و " بی خودی " نبوده است. اعلام ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت وبده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان، همه نوروز را عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته اند " نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش روز در این کار بود و ششمین روز ، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند . چه افسانه زیبایی زیباتر از واقعیت راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است. مسلما" آن روز، این نورز بوده است. مسلما" بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما" اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه رنگ های قومیت را ز دود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت، در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت: سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسما" یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز نوروز، این پیری که غبار قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است، در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار مغان، اوراد مهر پرستان را خطاب به خویش می شنیده است پس از آن در کنار آتشکده های زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده اند از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اکنون علاوه بر آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند و در همه این چهره های گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و با همه نسل ها و همه اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی، زیسته است و با همه مان بوده است ، رسالت بزرگ خویش را همه وقت با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و عظیم تر از همه پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم می گسسته است و نیز پیمان یگانگی بستن میان همه دل های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانه دوران ها در میانه شان حایل می گشته و دره عمیق فراموشی میانشان جدایی می افکنده است. و ما در این لحظه در این نخستین لحظات آغاز آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر می افروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی خیال، از صحراهای سیاه و مرگ زده قرون تهی می گذریم و در همه نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا می شده است با همه زنان و مردانی که خون آنان در رگ هایمان می دود و روح آنان در دل هایمان می زند شرکت می کنیم و بدین گونه، بودن خویش، را به عنوان یک ملت در تند باد ریشه برانداز زمان ها و آشوب گسیختن ها و دگرگون شدن ها خلود می بخشیم و در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با خود بیگانه ساخته و خالی از خوی برده رام و طعمه زدوده از شخصیت این غرب غارتگر کرده است، در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و دوام راستین خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه، در عمق فرهنگی سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم .

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 5:09 PM | ارسال نظر

دشت بیکران سکوت

آق جواد٬ هم بهار و هم دشت بیکران سکوتت مبارک!

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 4:13 PM | ارسال نظر

اکبر گنجی٬ روز دوم پس از آزادی

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:47 PM | ارسال نظر

Daylight saving time



دکتر الهام که بیشتر قیافه اش به غلامحسین میخورد تا الهام خبر داد:

سخنگوی دولت از لغو تغيير ساعت رسمی از سوی هيات وزيران خبر داد

این کفار و منافقین و استکبار جهانی و در راس آنها آمریکای جهان خوار هییییییچییییییییی نوفهمن... قدیمیها هم خیلی اشتباه میکردن که با طلوع آفتاب بیدار میشدن و با غروب آفتاب میخوابیدن

Daylight Saving Time, Its History and Why We Use It
Daylight saving time

کاریکاتور نیک آهنگ کوثر

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:08 PM | ارسال نظر

Happy Norouz


http://www.google.com/intl/fa

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 11:48 AM | ارسال نظر

More Cartoons


الحق که این کفار و مشرکین عجب آدمای زبون نفهمی هستن٬ بابا برادران غیور و بسیجی و مومن ما این همه زحمت کشیدن و سفارتخونه های مختلف رو آتش زدن و پرچم به تن الاغها کردن و ده ها تن از همین برادران در نقاط مختلف دنیا کشته و مجروح شدن و حتی اسم شیرینی دانمارکی رو عوض کردن٬ بازم شما دست از کاریکاتور کشیدن بر نداشتید؟

واقعا الان باید قدر سخنان گهبار فیلسوف شهیر حضرت آیت ا... العظمی جنتی رو دانست که حکیمانه در نماز جمعه تهران فرمودند «بشر غیر از اسلام همان حیواناتی هستند که روی زمین می چرخد و فساد می کند»

برای دیدن کارکاتورهای جدید اینجا کلیک کنید.

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 10:27 AM | ارسال نظر

Sunday, March 19, 2006

Akbar Ganji released

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 2:38 PM | ارسال نظر

Saturday, March 18, 2006

زردی من از تو٬ سرخی تو از من



نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 1:57 PM | ارسال نظر

Thursday, March 16, 2006

قبرستان شریف



نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 1:20 AM | ارسال نظر

Tuesday, March 14, 2006

Parsix GNU/Linux 0.80 TODO List


Hi,

Parsix GNU/Linux 0.80 TODO List - Revision 2006-03-12

- Parsix GNOME User's Guide (Persian).
- Kernel Support for HCF/HSF modems.
- Solving reported bugs.
- New kernel (~2.6.16).
- Updating/Adding some contrib packages (gnome-phone-manager,
gnome-bluetooth etc).
- Man pages for installer and update system.
- Updating Parsix User's Guide (New questions and few bug fixes).
- Some new packages (Like wavemon, gdebi, gkdial...).
- New background image.

Everybody is welcome to participate in 0.80 dev process.

Not bad to mention release schedule for 0.80:

- May 1, 2006 -> 0.80-RC1
- May 7, 2006 -> 0.80-RC2
- May 15, 2006 -> 0.80 final

Another note that this TODO list is open to add new features.

Alan Baghumian
Parsix GNU/Linux Dev. Team

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 3:31 PM | ارسال نظر

Sunday, March 12, 2006

Ubuntu & Fedora Release Delayed

Ubuntu "Dapper" delay proposed
Fedora Core 5 release delayed

خدا میدونه چه خبر قراره بشه... پوز زنونه ;)
هرچند برای من یکی که خیلی خوب شد٬ عزا گرفته بودم که چجوری باید راهنما ها رو update کنم٬ خداوند خیر فراوان بدهد به امیرپویان رئیسی که انشاا... برای راهنمای Fedora کمک خواهند کرد

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 9:18 AM | ارسال نظر

Saturday, March 11, 2006

Homa 6.03 for Ubuntu 5.10 released

نسخه جدیدی از دیسک Homa برای Ubuntu 5.10 منتشر شد. دیسک Homa با هدف بروزآوری و نصب آسانتر بسته های نرم افزاری اضافی بر روی توزیع Ubuntu مخصوص کاربرانی که سرعت دسترسی اینترنت پائین دارند و یا تخصص کافی برای نصب و پیکربندی بسته‌ها و برخی قسمتهای سیستمی را ندارند منتشر می‌شود. به کمک دیسک Homa 6.03 به آسانی و با فشردن دکمه Y یا N می‌توانید توزیع Ubuntu 5.10 خود را به‌روز نموده و یا بسته‌های نرم افزاری پرکاربردی که همراه توزیع Ubuntu 5.10 نیستند را نصب نمائید. نسخه جدید Homa دارای بروزآوریهای بسیاری می باشد و سیستم نصب بهینه تر شده است. عمده ترین تغییرات Homa 6.03 نصب بسته های میزکار Xfce می باشد که به همراه آن بسته های بیشتری مانند AbiWord و Sylpheed نیز نصب خواهند شد. برای مطالعه توضیحات بیشتر راجع به Homa اینجا و برای دیدن تغییرات صورت گرفته اینجا کلیک نمائید.
قطعا نظرات شما کاربران گرامی راهنمای ما در توسعه Homa خواهد بود.

انتشار این نسخه هما هم زمان شده با اولین سال Free As In Freedom ٬ خودمم خبر نداشتم ;)

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 10:16 AM | ارسال نظر

Thursday, March 09, 2006

گردهمايي زنان و ماموران نيروي انتظامي در روز زن




گردهمايي زنان ايران در روز جهاني زن، به خشونت کشيده شد و مامورين نيروي انتظامي، آن جور که خانم محبوبه عباسقلي زاده، مي گويد: "هيچ کس را از باتوم بي نصيب نگذاشتند" حتي خانم سيمين بهبهاني را، که چشمانش ديگر به درستي نمي بيند.

اما، مي گويد: "تا زنده هستم، کنار اينها هستم. زن هاي ايراني ايستاده اند و تا حق خود را نگيرند، از پا نمي نشينند." و او خود نيز از پاي ننشسته است. هر چند که پاي رفتن ندارد: "بيمارم، اما دلم آرام نگرفت."

و دلش آرام نگرفت، چرا که مي خواست کنار چند صد زني باشد، که آمده بودند، در اين يک روز از سال، که روزشان است، از حقوق خويش سخن بگويند. شادي صدر، وکيل دادگستري، داستان اين روز را چنين بازگو مي کند: "ساعت چهار مراسم شروع شد. در پارک دانشجو. از همان اول ماموران مرتب از خانم ها خواستند متفرق شوند. هنوز يک ربع هم نگذشته بود؛ داشتند اولين جملات بيانيه را مي خواندند، که نيروهاي انتظامي حمله را شروع کردند. دستور زدن داشتند. فرمانده شان مرتب مي گفت: بزن! بزن!"

و اين زدن، پير و جوان نمي شناخت: "دو جور باتوم داشتند، هم معمولي، هم برقي. مرتب هم فحش مي دادند. فحش هاي رکيک.....عادي ترين فحش بود. کار که به اينجا رسيد...."

سرودخوانان

سيمين بهبهاني ادامه مي دهد: "در پيش چشمم منظره اي ديدم که هرگز فراموش نمي کنم. خانم ها شروع به حرکت کردند، و در همان حال سرود مي خواندند. حق خود را مي خواستند."

و زير ضربات باتوم مي خواندند:اي زن، اي حضور زندگي/ به سر رسيد زمان بندگي

و سرباز مي زد: "ماموري به طرف من آمد. دختر جواني به او گفت: اگر به خانم بهبهاني دست بزني، خودم را آتش مي زنم. او هم شجاعت خود را نشان داد. مشت و لگد و باتوم. گفتم: من بيدي نيستم که از اين بادها بلرزم." و جمعيت، سرود را پي مي گرفت:جهان ديگري ممکن است/ تلاش ما سازنده آنست/اين صدا، صداي آزاديست/اين ندا، طغيان آزاديست/ رهايي زنان ممکن است/ اين جنبش زاينده آنست...

خانم صدر ادامه مي دهد: "بچه ها مي خواندند. ولي پليس ها از چند طرف به ميانه جمعيت نفوذ کردند. بچه ها پخش و پلا شدند . جمعيت به چند پاره تقسيم شد، وقتي حمله شديدتر شد، طبيعتاخواندن سرود قطع شد. هر کس را که مي ايستاد يا مقاومت مي کرد، مي زدند. يا هر کسي را که درگير مي شد."

و کسي درگير مي شد؟ بله. خيلي زياد. خانم صدر مي گويد و ادامه مي دهد: "بخصوص دختران جوان. وقتي نيروي انتظامي شروع به زدن و فحش دادن کرد، بچه ها ايستادند و جواب دادند. بيشترشان هم جوان بودند. پسرهاي جوان هم بودند."

چمعيت چقدر بود؟ خانم صدر، تعداد نمي دهد زيرا: "شمارش من خوب نيست.هر وقت هم عددي مي گويم بعدا بقيه مي گويند کم گفتي. اما اين را مي دانم که نيروهاي پليس چند برابر بود. شايد سه به يک."

پليسي که بيش از همه "به خود" توهين کرد. "به لباسش. ماموران نهايت بي عقلي را نشان دادند. پليس بايد محافظ مردم باشد. حافظ قانون باشد. اما اينها؟ چه فحش هايي مي دادند! من خيلي متاسفم، و بيشتر براي خود اينها، چون دليلي نمي بينم که آتش کينه جوانان را چنين برافروزند.اين مامورين به خودشان اهانت کردند."

اين را خانم سيمين بهبهاني مي گويد. و خانم محبوبه عباسقلي زاده، چنين پي مي گيرد: "اين ماموران وقتي به زن ها مي رسند، فحش هاي رکيک مي دهند. فحش هاي ناموسي. انگار چهارتا مزدور خياباني هستند اين زن ها. اين بينشي است که بين مامورين خود ترويج مي کنند. بعد وقتي به ماموان مي گوييم: چرا مي زني؟ ما مثل خواهر و مادر تو هستيم، بعضي هايشان در همان لحظه تکان مي خورند، ولي خب، آموزشي که به اينها داده اند اينطوريست."

نقل از روزآنلاین
عکسها آرش عاشوری نیا

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 11:59 AM | ارسال نظر

Wednesday, March 08, 2006

باور

باورم شده بود که،
شکلک‌های مسنجر،
می‌تونن،
همه‌ی اداهایی که می‌خوام رو،
بدون سرفه،
عطسه،
خمیازه،
لهجه،
ترس،
لودگی،
خجالت،
خنده،‌
تمسخر،
دلتنگی،
اندوه،
خستگی
یا سوء تعبیر
برات در بیارن.
امّا ورژن مسنجر من،
از اون‌ی که تو هر روز استفاده می‌کنی
یه شب‌به‌خیر و نیم،
قدیمی‌تره...

هرم-آیدین

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 3:03 PM | ارسال نظر

Tuesday, March 07, 2006

شیرینی گل محمدی


بازهم بگوئید که ایرانی ها نبوغ ندارند. به نظر من ایرانی ها برای هر مشکلی راه حلی دارند. مثلا همین مشکل بزرگ شیرینی دانمارکی که در حال حاضر تبدیل به یک مشکل بزرگ فرهنگی شده است. یکی از نوابغ هموطن پیشنهاد کرد که اسم « شیرینی دانمارکی» را به « شیرینی گل محمدی» تغییر دهند تا هم ملت بتوانند شیرینی دانمارکی بخورند و هم مشت محکمی به دهان یاوه گویان و کاریکاتوریست های دانمارکی خورده باشد. با توجه به اینکه کاریکاتورهای اهانت آمیز دانمارکی در نشریات کشورهای دیگر اروپایی نیز چاپ شده است، آگاهان پیشنهاد کردند که اسامی زیر نیز تغییر کند:

- اسم « سوسیس آلمانی» تغییر یافته و بشود سوسیس مشهدی یا « مش سوسیس»
- اسم « کلم بروکسل» تغییر یابد و بشود « کربلایی کلم»
- اسم « قهوه فرانسه» تغییر یابد و بشود « قهوه ناب محمدی»
- اسم « شیرینی ناپلئونی» تغییر یابد و بشود « شیرینی صلاح الدین ایوبی» یا « شیرینی ایوبی»
- "گوجه فرنگی" هم که از اول تکليفش معلوم بود غربزده بدبخت که فقط به درد املت می خورد.
- يکی از همکاران هم می گفت گرچه هنوز وقتش نرسیده ولی به نظر می رسد دوستان به زودی فکری هم به حال خيابان –"نوفل لوشاتو" خواهند کرد و احتمالا هواپيمای ارفرانس پرواز انقلاب هم بعد از خريداری به "ار جمکران" تغيير نام خواهد داد.

طنز نوشته ابراهیم نبوی
عکس از سرزمین رویایی

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 9:29 PM | ارسال نظر

Iran's First Lady


علیا حضرت احمد بانو ملکه ایران در مالزی
البته من جز چند متر چادر و یک عینک چیز دیگه ای ندیدم٬ اگر کسی تونست علیا حضرت رو تو این عکس پیدا کنه به منم بگه

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 9:10 AM | ارسال نظر

Monday, March 06, 2006

Assembly

عن قریب بنده از دست کلاس Assembly Language Programming for IBM Z Architecture روانی خواهم شد...
بد بختانه اینجا قانون معروف « برنامه نه تولید میشود و نه از بین میرود٬ بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود » اصلا مصداق نداره ;(

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:31 PM | ارسال نظر

Sunday, March 05, 2006

حقوق مسلم ما

رادیوی تاکسی می‌گفت، آقای لاریجانی گفته‌اند "حقوق ملت ایران را به هرقیمت به آنان بازمی‌گردانیم". شکرخدای را عزو جل که پس از مدت‌ها یک شوالیه پیدا شده که رابین‌هودوار می‌خواهد بالاخره یکی از حقوق ما را به خودمان بازگرداند هرچند این حق( انرژی هسته‌ای) اصلا در هیچ کجای قانون اساسی نیامده. 24 اصل قانون اساسی از اصل 19 تا 42، حق ملت ایران برگردن دولت است.اینجا می‌آورمشان با اولویتی که برای خودم اهمیت دارد چون کم‌کم دارم فراموش می‌کنم‌شان:

1- حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
2- تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.
3- برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی‌سرپرستی، درراه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند.
4- داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هرفرد و خانواده ایرانی است...

و ادامه داستان...

ظاهرا تو این هیری ویری هموطنان عزیز قزوینی هم شعار میداده اند:

رئیس جمهور دانمارک
حق مسلم ماست

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 3:02 PM | ارسال نظر

Thursday, March 02, 2006

World Cup Soccer




Iranian gilrls hold a banner and Iran's national flag which reads in Persian 'Freedom, where we should shout?' as they wait to enter Azadi stadium during a world cup friendly match of Iran and Costa Rica in Tehran, on Wednesday March, 1, 2006. Iranian women are not allowed to attend actual matches of the men's teams which are held in the coliseum. Iran won 3-2.
AP Photo/Hasan Sarbakhshian

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:29 PM | ارسال نظر

تقويم جنسي هم به بازار آمد


چند روز پس از انتشار تقويمي از سوي بنياد بين المللي الغدير که در آن هيچ يک از مناسبت هاي ملي و حتی 12 فروردين و 22 بهمن نيز ذکر نشده اند، يک موسسه انتشار کتب مذهبي در قم اقدام به انتشار اثري با نام "تقويم زناشويي" کرده که اختصاص به توصيه هاي جنسي منسوب به پيشوايان مذهبي شيعه دارد. انتشار چنين آثاري با مجوز وزارت ارشاد در حالي صورت مي گيرد که از آغاز به کار حسين صفار هرندي به عنوان وزير ارشاد، موجي از محدوديت و سانسور حوزه نشر کتاب و مطبوعات را در بر گرفته است.

در تقويم زناشويي، چهار بخش در بين فصول مختلف در نظر گرفته شده كه نگاه به آن خالي از لطف نيست. بخش اول به موضوع خواستگاري اختصاص دارد، و پس از يک مقدمه کوتاه، تعريف خواستگاري به روايتي از امام صادق در باره نماز و دعاي خواستگاري امدهو از قول امام صادق گفته شده است: "هرگاه كسي اراده خواستگاري نمايد دو ركعت نماز بگذارد و حمد و ثناي الهي گويد و دعايي كه از صفحه 93 حليه المتقين نقل شده بخواند." در اين بخش همچنين ضمن "نهي انجام عمل جنسي در روزهاي قمر در عقرب" و تاكيد بر نهي عمل آن در ساير روايات اسلامي، در مورد ملاك انتخاب همسر روايتي نقل شده مبني بر اينکه: "زن باكره اي را بخواهيد كه فرزندان بسيار بياورد و سرينيش بزرگ باشد."

بخش دوم به بحث درباره آميزش جنسي اختصاص دارد، و با نقل رواياتي آمده: "هنگام آميزش با همسر فوري بر روي او قرار نگيريد و عمل دخول را انجام ندهيد" بلکه "پيش از آن با لمس زن، با او بازي و خوش طبعي كنيد زيرا اين عمل آميزش را براي شما پاكيزه تر و گواراتر مي كند." در اين بخش توصيه شده كه "هنگام دخول روبه قبله و يا پشت به قبله نباشيد" و با نهي آميزش به شكل ايستاده آورده است: "چهارپايان اين گونه جماع مي كنند و اگر فرزندي در آن هنگام بهم رسد مانند الاغ بر تخت خود بول مي كند."

در اين کتاب همچنين آميزش در شب اول ماه رمضان مستحب دانسته شده اما "فرزند حاصل از آميزش در شب عيد قربان را داراي شش و يا چهار انگشت در دست" دانسته و توصيه كرده "براي اينكه فرزند چشم چپ نشود به هنگام بعداز ظهر جماع نكنيد." "پشت بام و زير درخت ميوه دار "از جمله مکان هايي است که در اين تقويم به عنوان مكان هاي نامناسب براي آميزش ذكر شده و "فرزند حاصل از آميزش بر روي پشت بام را فرزندي منافق" و "فرزند حاصل از آميزش زير درخت ميوه دار را جلاد، آدمكش و يا كاهن و جادوگر "توصيف كرده و "فرزند حاصل از جماع در برابر نور خورشيد را همواره در نكبت و فقر" توصيف كرده است.

بخش سوم تقويم زناشويي به تغذيه جنسي پرداخته و به معرفي مواد غذايي كه شهوت را زياد مي كند پرداخته است كه برخي از نمونه هايش چنين اند:
"خوردن انار نطفه مرد را زياد مي كند و فرزند را زيبا مي گرداند."
" انجير را خشك و تر بخوريد كه جماع را مي افزايد."
"پياز بخوريد كه سه خاصيت در آن هست بوي دهان را پاك مي كند، لثه را محكم مي نمايد و بر نطفه و قدرت جماع مي افزايد."
"خوردن تره بعد از غذا مدر حيض، مقوه كمر و محرك باه مي باشد و نيروي جنسي را تحريك مي كند."
"دم كرده گياه زعفران محرك قوه جنسي مي باشد."
"روغن زيتون نطفه مرد را زياد مي كند."
" مداومت در مصرف كاسني به هر كسي كه دوست دارد ثروت و اولادش زياد شود سفارش شده."
"تخم كاهو سرد و خشك و مانع احتلام و سيلان مني مي باشد."
"هر كس كدو را با عدس بخورد وقتي كه خدا يادش آيد دلش نازك گردد و جماع او بيشتر مي شود".
"به زنهاي حامله كندر بخورانيد زيرا آنكه در شكمش هست اگر پسر باشد دانا، شجاع و قلب او پاك باشد و اگر دختر باشد صورت و سيرتش خوب مي شود و اطراف رانش بزرگ و نزد همسرش محبوب و سعادتمند مي باشد".
" خوردن هويج كليه را گرم و آلت رجليت را بلند مي نمايد".
"علاوه بر خوردني ها گياه حنا به عنوان خضاب اسلام و سيد گلها در دنيا و آخرت مي باشد و اين گياه باعث افزايش قدرت جماع مي شود".

در بخش چهارم اين اثر كه به حقوق زن و شوهر بر يكديگر مي پردازد "يكي از حقوق شوهر بر زن را مضايقه نكردن از نزديكي موقع اراده شوهر حتي بر پشت پالان شتر" آورده است.

نقل از روزآنلاین

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:27 PM | ارسال نظر

Wednesday, March 01, 2006

آن ها گناهی نداشتند


به بهانه مسابقه هولوكاست در روزنامه همشهري

چند هفته‌اي است كه چندان حال و روز خوشي ندارم. افتخارت اين باشد كه كاريكاتوريست هستي و بعد، كاريكاتور اين‌طور مطرح شود و در صدر اخبار قرار گيرد: وسيله‌‌اي براي استهزاء، توهين به اعتقادات و بي‌حرمتي به باور ميليون‌ها انسان.
حركتي كه كاريكاتوريست‌هاي دانماركي ‌عليه پيامبر اسلام انجام دادند تمام همكاران من را – فارغ از گرايش‌هاي فكري متنوعشان – رنجانيد و به واكنش وا‌داشت، زيرا پيش از هر چيز، اصل مسلمي را كه هر كاريكاتوريست مسلمان و غيرمسلمان به آن پايبند است زيرپا گذاشته بود: اصل احترام به باورهاي مذهبي، چه اسلام چه مسيحيت و چه يهود.
با وجود تمام واكنش‌هاي مثبتي كه دوستان و همكارانم نشان دادند – نامه‌هايي كه نوشتند و امضا كردند و آثاري كه كشيدند – آن حس بد همچنان با من است. وقتي عضو خانواده‌اي باشي كه يكي از اعضاي آن – گيرم در آن سر دنيا – مرتكب اشتباه مي‌شود، انگار نام خانوادگي‌ات لكه‌دار شده و معذب مي‌شوي.
در كش‌و‌قوس اين احساسات آزاردهنده و اخبار بد، چيز ديگري شنيدم كه حالم را بدتر از بد كرد: روزنامه وزين همشهري، مسابقه‌اي برگزار كرده كه موضوع آن «هولوكاست» است و برنده آن جايزه‌اي – با معيار مسابقات جهاني كاريكاتور – كلان (12 هزار دلار) خواهد برد!
...
بحثي ندارم كه آيا شش ميليون يهودي در هولوكاست كشته شدند يا 600 نفر؛ چراكه اين، عرصه مجادله مورخين است كه هر كدام اسناد خود را رو كنند و براي ادعاهايشان مدرك بياورند. من مورخ نيستم، كاريكاتوريستم! اما چيزي كه به آن يقين دارم اين است كه «هولوكاست» وجود داشته، از آن فاجعه 60 سال گذشته نه 6 هزار سال، كوره‌ها هنوز هستند، تبديل به موزه شده‌اند و فرزندان قربانيان بعضاً در قيد حياتند. شايد بتوان تعداد قربانيان را تحريف كرد اما اصل قضيه را خير.
اصلاً فرض را بر اين مي‌گذارم كه تنها يك نفر آدم در جريان هولوكاست، قرباني شده باشد. چطور مي‌توانم به عنوان يك كاريكاتوريست، طرحي بكشم كه در آن براي گفتن يك حرف حق – ظلم اسرائيل- مرگ همان يك نفر پوچ شمرده يا بدتر از آن به سخره كشيده شده باشد؟ آيا بازماندگان همان يك قرباني با ديدن عنوان «هولوكاست» در كارم، بر خود نخواهند لرزيد؟
...
بار ديگر به شعار برگزاركنندگان مسابقه برمي‌گردم كه مفهومي بسيار پسنديده دارد: هيچ‌ظلمي، ظلم ديگري را توجيه نمي‌كند. تاوان هولوكاست را فلسطينيان نبايد بپردازند همان‌طور كه تاوان ظلم صهيونيست‌ها را هم قربانيان هولوكاست! آنها در اين بازي گناهي نداشتند.
چرا روزنامه همشهري، «صهيونيسم» يا «دوگانگي برخورد غرب با آزادي بيان» را موضوع مسابقه نكرده تا ما با وجداني آسوده، تناقض‌ها و بي‌عدالتي‌ها را به نقد بكشيم؛ چراكه كار ما اين است و باور كنيد نيازي به جايزه كلان 12 هزار دلاري هم نخواهد بود.
اصلاً حال خوشي ندارم. اين جمله‌ها را با خودم مي‌گويم تا كمي بهتر شوم: من استهزاگر نيستم، حرمت‌‌شكن و هتاك نيستم، ابزار دست كساني هم نيستم كه مي‌خواهند با نيتي پاك، عملي بد را جوابي بد دهند. من يك كاريكاتوريستم!

نقل از هادی تونز

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 8:18 PM | ارسال نظر

Carnival










Traditional carnival parade in Dusseldorf, Germany, on Monday, Feb. 27, 2006

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 7:38 PM | ارسال نظر