Free As in Freedom

Monday, May 23, 2005

قدیسه ای در میان ما


برای نود و پنجمين سالگرد تولد مادر ترزا

يكی دو ماه ديگر نود و پنجمين سالروز تولد مادر ترزا، نيكوكار شهير جهانی و برنده جايزه صلح نوبل است. پيشاپيش اين مطلب براي يادآوری آورده می‌شود.
چه مسيحی باشيم و نباشيم و اصولاً چه مذهبی باشيم و چه نباشيم، مادر ترزا برايمان الگوی يك انسان كامل جهان‌وطنی و فرامذهبی است كه شعاع مهر و عطوفتش نه يک سرزمين بلكه جهانی را در بر گرفته است و اهميت كار او و نام او در همين جاست. چگونه زنی سالخورده با دستان خالی بدون هيچ ارتشی و بدون هيچ حكومتی و حتی بدون هيچ ثروتی میتواند اين همه قدرت و توان داشته باشد كه جهانی را دگرگون كند؟ اين پاسخ را بايد در تعمق در نيروهای شگفت‌انگيز انسان جستجو كرد.
مادر ترزا نمونه‌ي يک انسان واقعی است كه می‌تواند الگوی مناسبی در حركت‌های اجتماعی و بشردوستانه باشد. اين انسان شريف كه نه شعار داد نه سياسی بود و نه حكومتی داشت بلكه عمل كرد و براي صلح و رفاه انسان‌ها، فارغ از مذهب و نژادشان تا پايان عمر جنگيد.

«آگنس گونكسا بوژاكسيو» ملقب به مادر ترزا، آلبانی‌الاصل متولد اوت 1910 اسكوپيه‌ی يوگسلاوی. انسان عجيب و سراسر مهری كه فارغ از رنگ و نژاد با فقرا و جذاميان و قربانيان ايدز در سراسر جهان می‌نشست. هنديان به او لقب قديسه دادند. در جوانی جزو مبلغين مذهبی با عنوان «مبلغين نيكوكاری» شد و به هند رفت. وظيفه اصلی اين گروه عشق ورزيدن و مراقبت كردن از افرادی بود كه هيچ كسی براي كمک و محبت كردن به آنها وجود نداشت. در هند 50 پروژه‌ی عظيم كمک‌رسانی در قالب خانه‌ی كودكان، كلينيک‌ها و انجمن‌های حمايت از فقرا و جذاميان برپا ساخت. بينوايان و جذاميان بسياری را از مرگ نجات داد و به آنان اميد به زندگی بخشيد. به زودی وسعت عمل مبلغين نيكوكاری به سراسر جهان و مناطق فقرزده و جنگ‌زده كشيده شد. مادر ترزا يک شبكه‌ی جهانی برای ساخت سرپناهی برای فقرا و نيز قربانيان ايدز تاسيس كرد تا لااقل آبرومندانه بميرند.
در سال 1982 در زير آتش جنگ بيروت و خمپاره‌باران شديد، جان 37 كودک را در بيمارستانی نجات داد و موفق به برقراری آتش‌بسی موقت گرديد.
وقتی در سال 1979 جايزه‌ی صلح نوبل را به او دادند با يک لباس هندی (ساری) «يك دلاری» پشت تريبون رفت و گفت:«برای كسانی كه خواسته نمی‌شوند، دوست داشته نمی‌شوند و به آنها اهميت داده نمی شود».
در سال 1997 وقتی خبر درگذشت اين انسان مهربان و مهرورز در كلكته به گوش جهانيان رسيد، ژاک شيراک رييس جمهور فرانسه جمله‌ی زيبايی در مورد او گفت: «امشب عشق كمتر، محبت كمتر و نور كمتری در دنيا وجود دارد». خبرنگار آمريكايی بعد از دادن اين خبر گفت:« او مرز ميان آشنا و غريبه، خارجی و هموطن را از بين برد، محو كرد. كاری كه امروزه بسياری سعی در انجام آن دارند».

اين زندگی بابركت انسانی است كه مطمئناً هيچ گاه از كسانی كه كمک‌شان می‌كرده نپرسيده: تو مسيحی هستی؟ سفيدپوستی؟ سياه‌پوستی؟ هندی هستی؟ مسلمانی؟ پولداری؟ فقيری؟ اهل كدام مسلكی؟ كدام حزب؟ كدام گروه؟ كدام دسته؟ كدام طبقه؟ كدام نژاد؟ تو زودتر به بهشت می‌روی يا من!؟
اصلاً مذهب چيست؟ تعصب نژادی يعنی چه؟ زبان به چه معناست؟ اين تفاخر و تعصب به چيزهای نامريی و فراموش كردن انسان‌های زنده، اين جهل، اين جهل مزمن تاريخی در برتری مذاهب و نژادها كه هنوز ادامه دارد و خواهد داشت، چرا سايه‌های شيطانی خود را از ذهن و روح جوامع ما بيرون نمی‌آورد؟ اين همه شاخه‌های مذهبی در اديان مختلف كه همه دست‌ساز بشرند موجب نفاق و تفرقه ميان آنان و بهره‌كشی مشتی دكان دار دين نشده‌اند؟ يك سوال ديگر اينجاست: آيا «مذهب» خود موجب حجاب ميان ما و خدا نشده است؟
بدون شک مادر ترزا پيش از آن كه يک مسيحی مؤمن و معتقد و يك مبلغ مذهبی باشد يک اومانيست تمام عيار بود كه نيروی تلاش و تكاپويش براي نجات جان انسان‌ها از آن ناشی می‌شد و تاريخ ثابت كرده است كه مذهب ظاهری به تنهايی نمی‌تواند روحيه‌ی انسان‌دوستی و نزديكی به نيروی خداوند را در انسان‌ها زنده كند. بدون شک نيروی شگفت‌انگيز و انرژی خيره كننده‌ی افرادی مثل مادر ترزا نه از ريا و ظاهر و توجه به ظواهر مذهبی بلكه از آيين جهانی مهر سرچشمه می‌گرفته است.
به اميد محو و نابودی تمام تفكرات ظالمانه‌، جاهلانه، خرافی و اهريمنی نظير تعصب و تبعيض نژادی و مذهبی در دنيا و به اميد جهانی بدون مرزها و مرزبندی‌ها، اين تحول فكری و رنسانس را از خودمان و از فكر و ذهن خودمان آغاز كنيم.


نقل از نقطه ته خط

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 8:52 PM | ارسال نظر