Free As in Freedom

Wednesday, June 29, 2005

اعتراض شديد همسر مرحوم فرهاد مهراد به صداوسيما


پوران گلفام در نامه خود خطاب به رييس سازمان صداوسيما آورده است: نظر به اين كه جنابعالی پاسخی به نامه اينجانب پوران گلفام، همسر فرهاد مهرداد، نداديد و در عوض حضرت آقای صوفی مدير مركز موسيقی آن سازمان، اظهاراتی فرمودند، ذكر چند نكته را ضروری می‌دانم.
درخواست كتبی كه چندی پيش در مورد جلوگيری از پخش كليپ‌هايی كه آن سازمان با استفاده از آثار «فرهاد مهراد» تهيه كرده است خطاب به رياست سازمان صداوسيما بود. نمیدانم چرا آقای صوفی به عنوان كارمند آن سازمان، خود را وارد اين ماجرا كرده و به نامه‌ای كه خطاب به ايشان نبوده، پاسخ داده‌اند. شايد بهتر بود ايشان به جای پاسخگويی به نامه‌های ديگران به حال موسيقی تقليديشان كه بيشتر به سياه مشق می‌ماند تا اثر موسيقی، فكری می‌كردند و به خاطر می‌سپردند كه آبرويی كه برای موسيقی كشور مانده، خون جگری است كه هنرمندان بلندآوازه‌ و با سابقه خورده‌اند.
نمی‌دانم كجای نامه من ابهام داشت و كجا به اين نكته اشاره كرده بودم كه به دنبال دريافت حقوق مادی متعلق به فرهاد هستم.
آقای صوفی به عنوان وارثی كه هنوز برادری خود را ثابت نكرده‌اند با آن نگاه كاسب‌كارانه هر چه نوشتند از ماديات بود. تاكيد می‌كنم كه آثار فرهاد را قابل ارزيابی مادی نمی‌دانم و هيچ چشم‌داشت مادی ندارم.
وی در بخش ديگری از اين نامه تاكيد كرده است: فرياد فرهاد را نمی‌توان به عدد و رقم تبديل كرد و برچسب قيمت زد.
آقای صوفی پيشنهاد كرده‌اند كه من حقوق خود را اثبات كنم تا ايشان ادای دين كنند. تصور می‌كنم ايشان پيش از آن كه آثار فرهاد را به نفع خود ضبط كنند، می‌بايست حقوق خود را ثابت می‌كردند و نه اينكه پس از استفاده بگويند صاحبان اثر حقوق خود را اثبات كنند. گويا ايشان حتی منكر نسبت اينجانب با همسرم هم هستند.
اساسا صلاحيت آقای صوفی به عنوان كسی كه به پخش بدون مجوز آثار هنرمندان و ضايع كردن حقوق مادی و معنويشان همت گمارده‌اند و از اين اقدام و همچنين ارتباط دادن آثار ناب موسيقی به كليپ‌های نامربوط دفاع مي‌كنند زير سؤال است.
ايشان كه حتی روند قانونی پخش آثار موسيقی را به رسميت نمی‌شناسند يا نمی‌دانند چگونه می‌توانند متولی موسيقی يک كشور باشند؟
گلفام در ادامه اضافه كرده است: به آقای صوفی توصيه میكنم كه نامه‌نگاریهای داخلی مركز متبوع خويش را مطالعه كنند و ببينند كه مدير سابق آن مركز شرط پخش‌ آثار فرهاد را «رضايت خانواده و تهيه‌كننده آثار وی» ذكر كرده‌اند. البته احتمالا ايشان هر آن چه كه پيش از خود بوده را قبول ندارند.
پاسخ آقای صوفی هر آن چه كه نداشت. حاوی يک نكته مهم بود و آن چيزی نبود جز اعتراف به اين نكته كه فرهاد «گنيجنه ملی» است و آثارش همچون گنجينه‌های باستانی پنهان بوده است و نيازمند همت ايشان بوده كه رخ بنمايد. ايشان نمی‌دانند كه گنجينه و ميراث فرهاد، فرياد است و پنهان نبوده و نيست.
برای من برخلاف آقای صوفی كه به دنبال سهم ارث خود از گنجينه‌های ملی هستند، همين يک اعتراف بس بود.
نمی‌دانم ايشان به طنز گفته‌اند يا جدی، كه «رسانه ملي» ‌صاحب حقوق معنوی و ميراث خوار «گنجينه‌های ملی» است. «رسانه ملی» آن روزها كه فرهاد را خانه‌نشين كرده بودند كجا بود؟
وی در پايان آورده است: جناب آقای ضرغامی، رييس محترم سازمان صدا و سيما، با تاكيد بر اين نكته كه به دنبال دريافت حقوق مادی آثار همسرم نيستم براي چندمين مرتبه از جنابعالی درخواست میكنم از ادامه پخش آثار فرهاد مهرداد جلوگيری كنيد.

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 10:58 PM | ارسال نظر