Free As in Freedom

Saturday, July 30, 2005

کلمه جان گنجی است


جکی مک مولان از زمره دوستان بابی ساندز بود٬ همه آنها اعتصاب غذا کرده بودند. از جکی یادداشتی از همان ساعت آخر برجا مانده است. یادداشت غریبی که همچنان بوی تنهایی و غربت از آن استشمام می شود. حدود ساعت چهار یا پنج بود. دوستی از سلول کناری فریاد زد بابی مرد... این کلمه پس از آن دهان به دهان گشت. فضا را پر کرد. فضا سنگین و تلخ بود و نیز آرام. یک آرامش مرگ آور. گنجی ابزارش کلمه است. بیست و پنج سال پیش ما بابی ساندز را در حد یک قهرمان ملی مطرح کردیم. چه کسی باور میکرد که پس از بیست و پنج سال گنجی فدای کلمه شود؟ البته کلمات او از خون و عصب و استخوان او تغذیه میکند. کلمه حق که برترین جهاد است.

اگر آرش جان خود را در چله کمان گذاشت و مرزهای جغرافیایی ایران را پاسداری کرد، جان گنجی برای همیشه پرچم آزادی خواهد بود، چه بماند و چه برود. گنجی مرزهای شجاعت را هم فراتر برد چنانچه متنبی سرود:
لقد تجاوزت الشجاعت و النهی

گوزن عاشقی دیوار محال را با سرشکافت و رخنه ای در دیوار قساوت و ستم ایجاد کرد از آن رخنه ما شاهد شعله ای از روشنائی هستیم. گنجی چه بماند و یا برود. قطره قطره آب شود و بسوزد و تمام شود و با به میان ما برگردد همچنان ماندگار خواهد بود. مثل روشنائی چشمان رودکی ... درگذار "ريک آموری و درشتی های او"


نقل از امروز

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 8:57 PM | ارسال نظر