Free As in Freedom

Monday, October 31, 2005

نقدی بر باورهای رايج در مورد قاجاريه و سقوط آنان از قدرت


نهم آبان (31 اکتبر) مصادف است با هشتادمين سالگرد روزی که مجلس شورای ملی با تصويب ماده واحده ای به بيش از يکصد و سی سال فرمانروايی خاندان قاجار بر ايران پايان داد و تاج و تخت ايران را به رضاخان سردار سپه، صدراعظم وقت سپرد که چند ماه بعد پس از آنکه مجلس مؤسسان او را در مقام پادشاهی تأييد کرد با نام رضا شاه پهلوی رسماً تاجگذاری کرد و فصل تازه ای در تاريخ ايران گشود.
روايت رسمی تاريخ ايران، سلسله قاجار را نسبت به عقب ماندن ايران از قافله توسعه و ترقی مقصر می داند، توسعه و ترقی که همزمان با دوران حکومت قاجار، از غرب تا پشت دروازه های ايران رسيده بود. قاجارها همچنين متهمند به اينکه بخشهايی ارزشمند از خاک ايران را در قفقاز و آسيای ميانه و افغانستان به باد دادند و با اعطای امتيازات ناعادلانه به قدرتهای خارجی، منابع ثروت ايران را به بهای ناچيز به بيگانه واگذاردند.


سلطان علی ميرزا، فرزند سلطان عبدالمجيد ميرزا، برادر احمد شاه قاجار است، او که هفتاد و پنج سال دارد در بيروت به دنيا آمده اما از هيجده ماهگی در فرانسه زندگی می کند، تحصيلات خود را تا حدود دکتری در رشته اقتصاد در اين کشور به پايان رسانده و بجز سالهايی که پيش از انقلاب در ايران به کشاورزی اشتغال داشته، بقيه عمر خود را در فرانسه گذرانده است.
سلطان علی ميرزا هم اکنون بزگترين اولاد ذکور از ميان برادرزادگان احمدشاه است که در صورتی که سلطنتش ادامه می يافت، تاج و تخت ايران پس از او به آنان انتقال می يافت.

احمد شاه سه دختر و يک پسر داشت که از بين آنها، يکی از دخترها الآن زنده است و در حومه شهر ژنو در سوئيس زندگی می کند.
همچنين از احمد شاه نوه های زيادی مانده که بعضی از آنها همسران خارجی برگزيده و کمابيش در جامعه ميزبان حل شده اند اما بعضی ديگر هويت ايرانی خود را حفظ کرده و خيلی هم به ايران علاقمندند.
احمد شاه سه برادر تنی داشت: محمدحسن ميرزا که وليعهد بود و در سال 1943 ميلادی درگذشت، سلطان محمود ميرزا که در سال 1988 در اويان فرانسه فوت شد و پدرم سلطان عبدالمجيد ميرزا که در سال 1975 در پاريس از دنيا رفت.
او يک برادر ناتنی هم داشت که از همسری که محمد علی شاه پيش از ازدواج با ملکه جهان، مادر احمد شاه داشت به دنيا آمده بود.
برادران احمدشاه همگی از ايران رفتند اما برادر ناتنی او و اولادش در ايران ماندند.
پس از شهريور 1320 خورشيدی (1941 ميلادی) که رضاخان از حکومت کنار گذاشته شد اين ايده مطرح شد که سلطان حميد ميرزا، پسر محمدحسن ميرزا را به ايران برگردانند و پادشاه کنند.
سلطان حميد ميرزا در دانشکده دريانوردی تحصيل کرده و به ناوگان بازرگانی بريتانيا پيوسته بود اما با راه افتادن جنگ جهانی دوم به نيروی دريايی منتقل شده و افسر نيروی دريايی بريتانيا شده بود و همين موضوع مشکلی برای به سلطنت رساندنش بود و اين موضوع در همان حد صحبت باقی ماند.
احمد شاه هيچگاه کنار گذاشتنش از سلطنت را نپذيرفت و آن را قانونی ندانست، محمد حسن ميرزا هم پس از مرگ احمد شاه خودش را در روزنامه های اروپا به عنوان وارث تاج و تخت ايران اعلام کرد اما ادعای خاندان قاجار بر تاج و تخت با مرگ محمد حسن ميرزا ديگر هيچگاه جنبه رسمی پيدا نکرد.
به نظر من در همان زمان احمد شاه در ايران افرادی مثل مصدق، قوام السلطنه و ديگران بودند که اگر سلطنت احمد شاه ادامه می يافت می توانستند با کمک برخی از رجال آن زمان که افرادی قوی بودند دموکراسی رجالی در ايران برپا کنند و اين دموکراسی رجالی بمرور، همان گونه که در ممالکی همچون انگلستان پيش آمد، به دموکراسی ملی بينجامد.
من معتقدم که بريتانيا نقش فعالی در ساقط کردن خاندان قاجار از قدرت داشت و اين را قبول ندارم که می گويند عوامل بريتانيا بدون اطلاع دولت مرکزی اين کشور در روی کار آوردن رضا خان شرکت کردند.
من فکر نمی کنم که مملکتی مثل بريتانيا که در آن زمان امپراتوری قوی ای بود، سفارتخانه اش در تهران بدون توافق دولت مرکزی اقدامی بکند.
در وزارت خارجه بريتانيا دفاتری هست که سياست بلندمدت اين کشور را تعيين می کند، منقرض کردن سلطنت قاجار هم حتماً از همان سياستهايی است که در اين دفاتر تعيين شده و مورد قبول مقامات بريتانيايی بوده است.
خاندان قاجار در آن دوران مشکل خدمات بزرگی به ايران کرد، آغامحمد خان قاجار اين مملکت را که در قرن هيجدهم پاره پاره شده بود يکپارچه کرد و هيجده سال جنگيد تا تماميت ارضی آن را تأمين کند.در دوران ناصرالدين شاه چون ايران در صلح به سر می برد و جنگی رخ نداد، فرهنگ و هنر و ادبيات پيشرفت کرد و نوعی رنسانس بوجود آمد که آثار آن هنوز در ايران مشهود است.ارتش نوين ايران را هم عباس ميرزا، وليعهد فتحعلی شاه با کمک خارجيان و بخصوص فرانسويها شکل داد.

قاجاريه ايران را به آستانه دنيای مدرن رساند.

نقل از BBC

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 3:24 PM | ارسال نظر