Free As in Freedom

Sunday, November 06, 2005

آقاى پروين، شب به خير و خداحافظ


پروين و پرسپوليس بايد مى باختند تا حقيقت باز هم براى چند هفته ديگر پشت ابر نماند. اگر پرسپوليس مى برد، اگر با اين بازى باز هم برنده از زمين خارج مى شد بايد به ماهيت فوتبال شك مى كرديم. بايد در واقعيت فوتبال و واقعيت جهان شك مى كرديم. اين كه تيمى هفته ها، ماه ها و سال ها فوتبال را انكار كند و همچنان بتواند در قله بماند، برخلاف روح جهان است. اين كه تيمى همه ۹۰ دقيقه هاى زندگى اش را زير توپ بزند و از تمام باتلاق ها با سربلندى بيرون بيايد ناقض حقيقت فوتبال است.
روز بد حالا رسيده است و ديگر مجالى باقى نيست. از رضا عنايتى و از استقلال بايد ممنون بود كه اين كشيده را محكمتر از هميشه زدند. حالا پرسپوليس و پروين و همه مسؤولانش، حالا خطيب و كاشانى و ديگران كه مدام وعده ايام خوش آينده را مى دادند بايد بيايند و از همه عذر بخواهند. آنها باخته اند و اين اتفاق نبوده است. پرسپوليس مدت هاست كه باخته است، مدت هاست كه در حال فرو ريختن است و اين فقط يك لرزش ديگر بود.
شايسته و بايسته است كه آنها از همه ما به خاطر اين همه بى كفايتى عذر بخواهند و اين ويرانه را وا بگذارند تا فكرى براى آن شود. نه فقط به خاطر اين شكست كه به خاطر تيمى كه سال هاست كمر راست نكرده است.پروين و بقيه چه دارند بگويند؟ دست تقدير اين بار خود را در ساق هاى عنايتى نشان داده است و ديگر چه اتفاقى بايد مى افتاد تا همه حقيقت را باور كنند؟
خداحافظ آقاى پروين، خداحافظ همه وفاداران به فوتبال حجره اى. كار تمام شده است. اين را مى توانيد از همه كسانى كه ديروز زير باران مى گريستند بپرسيد. شب به خير و خدانگهدار

و ادامه داستان...

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 5:18 PM | ارسال نظر