Free As in Freedom

Thursday, September 22, 2005

بیست و پنج سال پس از جنگی که برنده نداشت


ابراهیم حاتمی کیا
امروز سی ام شهريور، بيست و پنجمين سال آغاز جنگی است که هشت سال ايران و عراق را به خون کشيد، جنگی بی برنده که ميلياردها دلار به دو کشور همسايه و همکيش خسارت آورد، هزاران کشته و معلول باقی گذاشت. نه که صدام حسين به هدفی که برای آن جنگ را آغاز کرد نرسيد بلکه ايران نيز نتوانست به اهداف تعيين شده خود دست يابد. يادآوری خاطره جنگ در زمانی که دنيا آماده محاکمه صدام حسين ديکتاتور عراق می شود و ايران به رعايت اکثريت شيعه عراق حرفی از خسارت نمی زند، برای عده زيادی جانگذارست و برای بسياری از روزهای شور و حماسه حکايت می کند.
همزمان با روزهائی که جشنی بی رونق به ياد سالگرد جنگ در ايران برپا می شود، در عراق مقدمات محاکمه صدام حسين برگزار می شود که از قرار سخنی از مجازات وی به علت حمله نظامی به ايران نيست. در همين زمان معاون دادستان کل کشور اعلام کرده که سند نهائی اتهامات صدام بالاخره آماده شد. اما به گفته صدا و سيما مقام قضائی گفته چون دادستان کل در مسافرت است پرونده آماده شده منتظر می ماند که بعد از بازگشت و امضای وی برای رييس قوه قضاييه ارسال گردد.
جنگ هشت ساله نزديک ظهر آخرين روز تابستان سال ۱۳۵۹ در زمانی اتفاق افتاد که کودکان با پدر و مادرهايشان در خيابان ها به دنبال خريد کتاب و لوازم مدرسه بودند. از آن پس ديگر اين جمله "صدائی که می شنويد آژير قرمز و نشانه آن است که حمله هوائی ..." سرود زندگی مردم ايران شد. کودکانی که آن روز برای اولين بار به مدرسه رفتند امروز سی و يک ساله اند و همراه فرزندان خود برای خريد لباس و کتاب می روند و به ياد می اورند که جنگ چطور بهترين سال های عمر آنان را با خاطره های تلخ خود ساخت.
هر چقدر در مورد آغاز جنگ هشت ساله و ادامه آن بعد از فتح خرمشهر اتفاق نظر وجود دارد، به همين نسبت در مورد پايان جنگ و چگونگی تصميم گيری درباره آن اختلاف نظر هست. تا قبل از دوم خرداد کمتر کسی مسووليت پيشنهاد اين طرح را به عهده می گرفت. اما بعد از آن اوضاع به گونه ای ديگر شد و بسياری به طور ضمنی ادعا کردند که با پايان چنگ موافق بوده اند.

و ادامه داستان...

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:30 PM | ارسال نظر