Free As in Freedom

Tuesday, December 13, 2005

اجسام از آنچه كه در آينه مى بينيد به شما نزديك ترند


دکتر صادق زیبا کلام
نمى دانم از قريب به يك ميليون نفرى كه اتومبيل پرايد دارند چه تعدادى تاكنون پيرامون اين گزاره فلسفى كه بر روى آينه بغل سمت چپ اتومبيل شان نوشته شده تامل كرده اند. به راستى كه جمله عميق، فلسفى و حكيمانه اى است. شايد بشود آن را مهم ترين گزاره فلسفى دانست كه از تمدن شرق دور به ايران رسيده باشد. منتها اين گزاره را مثل ساير مظاهر مدرنيته كه از ديگران بالاخص غرب گرفته ايم، مى بايستى «بومى سازى» نماييم. يعنى آن را با فرهنگ اصيل و غنى ايرانى مان اختلاط نموده و از روح تمدن بزرگ ايرانيت در آن بدميم. اصل گزاره كه به ما رسيده درست است يعنى «اجسام از آنچه كه در آ ينه مى بينيم به ما نزديك ترند.» اما اگر خواسته باشيم آن را بومى سازى كرده و از هواى پاك ايرانى- آريايى در آن بدميم، در آن صورت مى بايستى بر روى آينه بغل پرايدها بنويسيم: «مرگ زودرس در نتيجه گازهاى آلاينده كه از اگزوز اتومبيل ها خارج مى شود از آنچه كه تصور مى كنيم به ما نزديك تر است.» از آنجا كه ايرانيان ذوق و قريحه سرشارى براى نوآورى و ايجاد تحول دارند (بالاخص پيرامون تميز نگه داشتن محيط زيست) مى توان گزاره هاى جديدترى هم ابداع نمود. مثلاً نوشت: «انواع بيمارى هاى ريوى، تنفسى، سكته قلبى در سنين پايين، ناراحتى هاى پوستى، بيمارى هاى روانى، سرطان، رسوب هاله اى از كمپلكس هاى سربى بر روى غشاء مغز بالاخص در خصوص نوزادان و انواع بيمارى هاى ديگر در نتيجه استنشاق على الدوام هواى آلوده از آنچه كه در مخيله بدبين ترين و نااميدترين انسان ها هم مى گنجد، به ما نزديك ترند.» يا مى توان بر روى آينه بغل هاى پرايد نوشت: «فاصله ميان آنچه كه در عمل از سوى مسئولين در قبال فاجعه آلودگى هوا صورت مى گيرد و آنچه كه مى بايستى صورت گيرد، به مراتب بيشتر از آن است كه به تصور درآيد.» البته اينها همه در عالم ناسوت و لاهوت است
...
گازسوز كردن اتوبوس ها و افزايش تعداد آنها، يا مترو و غيره به جز هزينه و باز هم هزينه و فقط هزينه، مابه ازاى (يعنى سود و استفاده) ديگرى براى مسئولين ندارد. در حالى كه درخصوص اتومبيل اين گونه نيست. ظاهراً هزينه توليد يك دستگاه اتومبيل پرايد، چيزى حدود ۳ ميليون تومان است در حالى كه مسئولين دلسوز ما آن را ۷ ميليون تومان مى فروشند. يعنى هر دستگاه پرايد چيزى حول و حوش ۴ ميليون تومان درآمد براى دولت ايجاد مى كند. ۳۵ هزار دستگاه پرايد در ماه مى شود چيزى حدود ۴۰۰ هزار دستگاه در سال يعنى درآمدى نزديك به ۱۶۰۰ ميليارد تومان. بماند درآمدهاى ديگر نظير نمره كردن هر دستگاه كه ۲۵ هزارتومان عايد دولت مى شود و ساير عوارض. عين همين حكايت در مورد ساير اتومبيل ها نيز هست. اگر درآمد دولت را از هر اتومبيل حداقل ۳ ميليون تومان بگيريم، براساس يك ميليون دستگاه توليد در سال، مى شود ۳هزار ميليارد تومان. با توجه به اينكه كل بودجه عمرانى كشور در سال ۱۳۸۳ قريب به ۵هزار ميليارد تومان بوده، اكنون بهتر مى توان درك نمود كه ۳هزار ميليارد تومان يعنى چقدر درآمد. هولناك ترين بخش اين ضرب و تقسيم آن است كه سياست مسئولين ما كم و بيش همچون فلسفه اقتصادى ملانصرالدين است. چون عين اين سه هزار ميليارد تومان را مقدارى هم مى گذارند رويش و بابت يارانه بنزين مى پردازند. باز اگر اين درآمد صرف گسترش مترو و افزايش اتوبوس ها و گازسوز كردن مينى بوس ها مى شد، آدم دلش نمى سوخت. اى كاش ذره اى از آن عرق، تعصب و اراده اى كه مسئولين ما جهت افزايش توليد اتومبيل به خرج مى دهند، خرج آن مى كردند كه ما از هوايى سالم تر هم بهره مند مى شديم. اى كاش آن عرق و اراده اى كه مسئولين ما به خرج مى دهند كه ما در اين دنيا از راه راست منحرف نشويم، ذره اى هم صرف آن مى كردند كه در عين حال از هواى سالم ترى هم بهره مند مى شديم. در آن صورت بر روى آينه بغل ۴۰۰هزار دستگاه پرايد در سال مى توانستيم، بنويسيم: مسئولين ما از آنچه كه در سراب مى بينيم بيشتر به فكر سلامت ما و آينده كشور هستند.»

و ادامه داستان...

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 12:20 PM | ارسال نظر