عطر حضور شما
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من . نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو مینویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزلهای من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تو را کنار خود احساس میکنم
اما چقدر دلخوشی خوابها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟
فکر میکنم که این شعر مال آقای محمد علی بهمنی است و البته مطمئنم که آقای پرویز پرستویی که روزی مارمولک شد اینو تو آلبوم عشق است آقای ناصر عبدالهی دکلمه کردن... این عکس رو هم اون روزا که حوصلم بیشتر بوده درست کردم...ضمنا اگه عکسها رو save کنید به اندازه واقعی میبینیدشون
نوشته شده توسط مهدی حسنپور در ساعت 12:42 AM | ارسال نظر
صفحه اصلی...