Free As in Freedom

Tuesday, August 23, 2005

مرا با برکه ام تنها بگذار دریا ارمغان تو


تو از اول سلامت پاسخ بدرود با خود داشت
اگر چه سحر صوتت جذبه ی داوود با خود داشت
بهشتت سبز تر از وعده شداد بود اما
برایم برگ برگش دوزخ نمرود با خود داشت
ببخشایم اگر بستم دگر پلک تماشا را
که رقص شعله ات در پیچ و تابش دود با خود داشت
«سیاوش» وار بیرون آمدم از امتحان گر چه
دل «سودابه» سان ات هرچه آتش بود با خود داشت
مرا با برکه ام تنها بگذار٬ دریا ارمغان تو
بگو جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت

محمد علی بهمنی

نوشته شده توسط مهدی حسن‌پور در ساعت 5:25 PM | ارسال نظر