فالاچی خوانی در تهران
نقل از روز: " آیا شما اوریانا فالاچی را می شناسید؟ " رز حکیمی زاده هر بار که با یک ایتالیایی مواجه می شود با اصرار همین سوال را می پرسد . اوریانا فالاچی بعد از مصاحبه ای که با شاه ایران در سال 1973 انجام داد، تبدیل به یک اسطوره شد. او جرات کرده بود شاه ایران را " زنباز " توصیف کند و این عادتش را که زنان رایک اسباب بازی دلنشین به حساب می آورد، زیر سووال ببرد. رز در آن زمان 22 سال داشت : اما حتی امروز هم که دربخش سیاست خبرگزاری دولتی ایرنا، که یک جور پراودا در جمهوری اسلامی است، کار می کند ، با افتخارکتاب های به قول خودش "شجاع ترین روزنامه نگار دنیا" را در کتابخانه اش گذاشته است ؛ آخرین کتاب فالاچی با عنوان " خشم و افتخار" یک کتاب ضد اسلامی است که با آیه های شیطانی سلمان رشدی مقاسیه می شود. او می گوید: " فالاچی با شخصیت های مهمی مصاحبه کرده است، از آیت الله خمینی و قذافی و ذوالفقار علی بوتو تا کیسینجر که وادارش کرد اعتراف کند یک کابوی تنهاست. برای زورآزمایی اینچنینی با مردان باید دل و جرات زیادی داشت."
در پایتخت کشور زنانی که مجبورند زیر چادر پنهان شوند، اوریانا فالاچی جایگاه ویژه ای درکنار زنان قهرمانی که آرام آرام با انقلابی زنانه جای ملا ها را تنگ می کنند، پیدا کرده است. زنانی چون اولین زن برنده جایزه صلح نوبل، شیرین عبادی، آذر نفیسی نویسنده در تبعید که کتابش ،" لولیتا خوانی در تهران" افست و فتوکپی شده دست به دست می چرخد، و مرجان ساتراپی که با کارتون ها یش بنیاد گرایی اسلامی پاسداران را که با زور روسری را بر سر زنان ایرانی گذاشت و قوانین فرانسه که روسری را با زور از سر دختران مسلمان در مدارس بر می دارد،به نقد می کشد.
اهمیتی هم ندارد که فالاچی در کتاب هایی که بعد از 11 سپتامبر نوشته است نسبت به پيروان محمد و حتی مسلمانان مترقی، لحنی " نژاد پرستانه " گرفته است : " مساجد میلان و تورینو و رم ، پر است ازبی رحم هایی که اسامه بن لادن را تقدیس می کنند، تروریست هایی که در آرزوی نابود کردن گنبد سان پیترو نشسته اند."
رز حکیم زاده یک مسلمان معتقدست. روزی پنج مرتبه نماز می خواند و آرزویش زیارت مکه است. اما عقاید سیاسی هیچ ربطی به اعتقادات مذهبی ندارد : رز زنی است زیر سلطه نظام دین سالار است که در آن، زنان از حقوق مساوی با مردان برخوردار نیستند. و فالاچی زنی است که با قدرت مردانه خودش را یکی دانسته ، یک بار با شاه و بعد از انقلاب با آیت الله خمینی مصاحبه کرده است.
مریم و لیلا در سال 1974 ، زمان اولین چاپ کتاب " مصاحبه با تاریخ" هنوز به دنیا نیامده بودند. آنها دانشجوی سال اول ادبیات معاصرند و جوری از مصاحبه فالاچی و آیت الله در 26 سپتامبر 1979 حرف می زنند که انگار آنجا بوده اند. می گویند :" او با ناخن های لاک زده و شلوار جین برای گرفتن ویزا به سفارت رفت." آنها که فقط دوره خاتمی اصلاح طلب اجازه پیدا کرده بودند به ناخن هایشان لاک بمالند، " مصاحبه با تاریخ " و " انشاء الله " را خوانده اند.
شیرین سمیعی ، مدیر انتشارات کتابسرا هم بالا رفتن تب فالاچی در ایران را تایید می کند:" کتاب های فالاچی خیلی خوب فروش می روند. همگی به فارسی ترجمه شده اند، اما تعدادی نسخه انگلیسی هم موجود است." در قفسه کتاب ها ، در کنار قرآن، کتاب " به کودکی که هرگز زاده نشد" را گذاشته اند . فالاچی در ایران یک اسطوره است. کافی است کمی در شهر گردش کنید.
آزاده عصاران می خواهد یک روزنامه نگار شجاع باشد ؛ و هست: او زیبا، با شعور، فمینیست و چپ گراست، کارش در ارتباط با سیاست و حقوق زنان است. شغلش 200 یورو در ماه برایش عایدی دارد و در عوض همیشه اورا هدف پلیس اسلامی قرار می دهد. حدس بزنید الگوی کاری او کیست: " فالاچی." او می پرسد:" پس چرا شما روزنامه نگاران ایتالیایی الگوی دیگری دارید؟ "مانیا اکبری" بازیگر فیلم " ده " عباس کیارستمی که شغلش را از سیاست مهم تر می داند هم از طرفداران فالاچی است . او که در سی سالگی دو طلاق را پشت سر گذاشته، دلش نمی خواهد فمینیست باشد، چون عقیده دارد :" من یک هنرمندم و عنوان، هنر را محدود می کند"، او به آینده هموطنانی که" به این اسکیزوفرنی عمومی و خانگی عادت کرده اند و به این زودی ها هم عوض نمی شوند" عقیده ای ندارد؛ او منکر هر ایده آلی می شود بجز " تنها استادش"؛ در باره فالاچی می گوید" او گستاخ هم هست. ای کاش کمی از گستاخی او در من بود." رز حکیمی زاده می گوید:" کوندالیزا رایس هم گستاخ است. دیدید چطور رهبران کشور ها را وادار به اطاعت می کند؟ "
در تهران 2005 ، هر سال 26 هزار عنوان کتاب به چاپ می رسد که 8 هزار عنوان آن مذهبی است. با وجود سه برابر شدن جمعیت ایران بعد از انقلاب اسلامی، تیراژ کتاب ها از 5 هزار به طور متوسط به سه هزار نسخه رسیده است.اما تهرانی ها کتاب خوان هستند .کتاب های فالاچی به زبان انگلیسی هم در کتابفروشی ها موجود است . اما بر عکس، نسخه های کتاب "لولیتا خوانی در تهران" نوشته آذر نفیسی که در تمام کشور های دنیا فورا به فروش می رسد، در کتاب فروشی های جمهوری اسلامی ممنوع است. از چند ماه پیش این روش مرسوم شده است که هر کس نسخه ای از کتاب را از کسانی که از خارج آمده اند یا از خارجی ها می گیرد و فتو کپی می کند و به دوستانشان می دهد و آنها هم به نوبه خود ، کتاب را پخش می کنند.
منبع: لا استامپا 29 سپتامبر
نوشته شده توسط مهدی حسنپور در ساعت 10:44 PM | ارسال نظر
صفحه اصلی...